Friday, August 29, 2008

مستی دیگرم

مست مستم، اما مستی دیگرم
امشب از هر شب به تو عاشق ترم (به خدا میگه!)

راست گویم، فاش گویم، یک رگم هشیار نسیت
مست مستم، اما جام می در کار نیست

مست عشقم، مست ذوقم، مست دوست (اینجا رو خدا رو کرده دوست)
مست معشوق جهان، خلقت از اوست

----

بعضی وقتا، بعضی چیزا به واسطه ی خلوصی که دارند عجیب می چسبند، بدون اینکه انتظار یا اختیاری داشته باشی ..... هرچقدر هم که ساده باشند. این پیرمرد ساده دل، عجیب منو یاد پدر بزرگم انداخت!

نیما


Tuesday, August 19, 2008

بر می گردم

سلام به همه،

ببخشید که من اینقدر دیر برگشتم. دوباره شروع می کنم به نوشتن. سعی می کنم از این هفته دوباره شروع کنم و با تواتر بیشتری بنویسم. این بار دیگه قول!

شاد باشین،
نیما