Saturday, November 22, 2008

پستی با چشم های نیمه بسته

عرض کنم که، الان که دارم این پست رو می نویسم ساعت 4:25 صبح روز شنبه است و من بالاخره قسمت مهمی از پروژه ای رو که داشتم روش کار می کردم تموم کردم.

در واقع چشام به سختی باز می شن و خیلی هم خسته هستم. اما این که این برنامه کار کرد کلی خوشحالم کرد. چند دقیقه پیش که روی تختم دراز کشیده بودم عکس زیرو از میزم گرفتم. همینطوری یهو تصمیم گرفتم بذارمش اینجا. یه بلوتوث و سنکرون کردن لپ تاپ با گوشی موبایل و ... اینم عکس .... واقعا آدم باید چقدر حس و حال داشته باشه که از این کارا بکنه نصفه شبی! می بینید تو رو خدا؟!


راستی کسی می تونه 10 تا شیئ روی میز من بشماره؟ جایزه میدم به برنده ها :-) (میز و صندلی خدایی خیلی تابلو هستن و حساب نمی شن! لپ تاپ رو هم که خودم گفتم.) خلاقیت نشون بدین!

خوب باشین،
نیما

Saturday, November 08, 2008

IEEE, ACM, and Springer front ends in serious needs for redesign

من موندم بعد از این همه پیشرفت برای وب 2.0 و هزارتا تکنولوژی آژاکس و جاوا اسکریپت و هزار جور اسکریپت دیگه، چرا معتبرترین سایت های مقالات علمی دنیا هنوز از همون قالب های قدیمی استفاده می کنن و مردم هی باید از این صفحه برن به اون صفحه و دوباره بیان و دوباره برن.

الان دیگه سایت بستنی فروشی هم با وب 2.0 و آژاکس پیاده می کنن، اما برای 4 تا مقاله هی باید از صفحه کلیات بری به صفحه جزئیات و بر گردی. خیلی کار ساده ای هست که این چکیده و یه لینک به مقاله توی همون صفحه باز بشه. الان دیگه روبی و ریل و این طور موتورها رو دست بچه هم بدی برات وب سایت 2.0 طراحی می کنه.

من نمیدونم این پول ها که هی فرت و فرت سرهر مقاله و ماهانه و سالانه از ملت می گیرن رو چی کار می کنن ...

آقا من شاکیم ... شاکی!

نیما

Thursday, November 06, 2008

No we can't!

By: N.Kosar

Milad

Tuesday, November 04, 2008

دو قدم به جلو

کردان رفت، اوباما آمد.

نیما

Sunday, November 02, 2008

Halloween


دیروز روز هالووین بود و راستش می خواستم مفصل در مورد اینکه هالووین چیه و از کجا شروع شده و به کجا می ره بنویسم. اما قبلش برای کامل کردن اطلاعاتم یه چرخ رو اینترنت زدم و دیدم اینقدر منبع هست که لزومی برای نوشتن من نیست.

ویکیپدیا، و مجله الکترونیک فریا بهترین تفسیرها رو از هالووین داشتن و اگه دوست داشتین می تونید به این لینک ها برید و بیشتر در این رابطه بخونید.

اما جای شما خالی، من و دوستان هم کنار هم جمع شدیم و شب خوبی بود. من منتظرم که بچه ها عکس هاش رو برای من بفرستن. اگر عکس جالبی به دستم رسید حتما با شما قسمت می کنم.

اما رد شدن از هالووین از یه سمت دیگه خبر از نزدیک شدن زمستون می ده و ونکووری که برای برف و اسکی بی تابی می کنه. شمارش معکوس رو شروع می کنیم :-)

خوب باشین،
نیما
---
پی نوشت: قول عکس های هالووین رو داده بودم. این عکس های یه سری از بچه ها که با اجازه ی خودشون می ذارم اینجا. امیدوارم خوشتون بیاد