Monday, February 16, 2009

Election, Our Nation, and my 3 Questions!

باور کنید من وقتی گفتم از دنیای سیاست ایران دور شدم کاملا جدی بودم و احساس می کنم که نسبت به چند سال گذشته شناخت به مراتب ضعیف تری از فضای سیاسی ایران دارم و خودم رو در جایگاهی نمی بینم که بخوام از دور بنشینم و تئوری بدم. به هر حال ظاهرا متن چند روز گذشته من مورد توجه بعضی از دوستانم قرار گرفته و دوست خوبم محسن عزیز منو به یه بازی وبلاگی دعوت کرده که توش باید 3 تا سوال اصلی که توی ذهنم از خاتمی و عملکرد گذشته خاتمی دارم مطرح کنم و بپرسم که چطور می خواد در برنامه ی آتی روند رو عوض کنه. ضمن اینکه باید 5 نفر از دوستانم رو هم به این بازی دعوت کنم.

راستش من می خوام این بازی رو کمی عوض بکنم. به عقیده من ، همون طور که قبلا هم گفتم ... خاتمی ژاندارک نیست و تصور و دلبستگی به اینکه خاتمی روندی انقلابی نسبت به کمبود های سیاست گذشته اش اتخاذ کنه حاصلی جز یاس مضاعف برای مردم نیست. آنچه که من علاقمند هستم درک کنم این مطلبه که انتظار مردم ما از تغییر روند سیاسی دولت چیه و قصد داریم چه راهی رو برای این تغییر پیش بگیریم. به گمان من، مخاطب این روشن سازی نه خاتمی بلکه مردم ما هستند که شدیدا باید از روند بازگشت خاتمی حمایت کنند اما با آگاهی کامل از این که "خاتمی به هیچ وجه نمی آید که بنیانی را تغییر دهد - خاتمی تنها می آید که بستر سازی کند". شاید این بحث کمک کنه که همه ذهنی روشن تر برای انتخابات آینده پیدا کنن.

برای همین با اجازه دوستان، من قوانین این بازی جدید رو اینطور تعربف می کنم.

----
قوانین بازی:
شما باید 3 سوال از مردم کشورتون در مورد انتخابات آتی بپرسید. باید حداقل 5 نفر از دوستان رو به این بازی دعوت کنید (تگشون کنید) و دوستانی که دعوت می شن باید اول به 3 سوال شما جواب بدن، بعد سوال های خودشون رو بپرسن. ضمن این که سوال ها می تونن تکراری باشند ویا سوال های نفر قبلی باشند. و این دوستان هم باید حداقل 5 نفر دیگر به همراه کسی که تگشون کرده رو به بازی دعوت کنن تا چرخه ادامه پیدا کنه.
----

در همین راستا من از خودم شروع می کنم و سه سوال رو مطرح می کنم (سعی کردم سوالات من کلی باشن و امیدوارم که به تدریج و با کمک بقیه بچه ها به جزئیات هم برسیم):

1) آیا فکر می کنید انتخابات آتی تاثیری در روند بهبود اوضاع ایران دارد؟ چرا؟
2) آیا احساس می کنید باید در انتخابات آتی شرکت کنید یا باید تحریمش کنید و چرا؟
3.1) اگر انتخابات رو تحریم می کنید، به چه شکلی در راستای رسیدن به تغییراتی که طالب اون هستید قدم بر می دارید؟
3.2) اگر در انتخابات شرکت می کنید، گزینه ای بهتر از خاتمی دارید یا به خاتمی رای می دهید؟ و چرا؟ انتظار چه نوع تحولی دارید از خاتمی دارید و چقدر فکر می کنید محقق بشه؟

من میلاد شکوهی، آزادو، مسعود، علی درویش، و محسن رو به این بازی دعوت می کنم.

خوب باشید،
نیما

Monday, February 09, 2009

Khatami, lipstick on a pitbull?

بازگشت خاتمی به صحنه ی سیاست ایران بازگشتی نسبتا جنجالی بوده است. بازگشتی که حامیان و موافقانش را در جریان کولاک پر هیجان رقابت های سیاسی قرار داده و در مقابل مخالفانش را ترغیب به تکرار عباراتی سرد و نه چندان ناآشنا از سالهای 76 و 80. اما آنچه باعث شد من گذری بر تفکرات و عقاید دست و پا شکسته خودم از فضای سیاسی ایران بزنم (اطلاعاتی که نسبت به سال های بودنم در ایران به مراتب تقلیل پیدا کرده) شنیدن مناظرات شیرین و گاها پر هیاهوی دوستانم در چند روز گذشته و در گوشه و کنار دیوارهای زندگی دانشجویی بوده است. دوستانی که نمایندگان قشر فرهیخته ی ایران سالهای خاتمی و احمدی نژاد هستند، سال های گذار، سالهایی از دلبستگی های آتشین تا دلگسستگی های خاموش. دوست ندارم نام روشنفکری بر بحث های این روزهای دوستانم بگذارم که به گمان من واژه ی روشنفکردر فضای امروزی ایران واژه ای لوث و تی پا خورده شده برای تسخیف عقاید تحول گرا ...

به هر حال این چند خط با هر نامی که در ذهن خواننده شکل بگیرد، تلاشی کوچک است در راستای پاسخ به آنچه حرکت به سوی خاتمی را فریب خوردگی و قرار گرفتن در سناریوی از پیش کارگردانی شده ی نظام می داند. تلاشی در پاسخ به سنجش خاتمی و تفکراتش با سنگ بدبینی به نظام کنونی، تفکری که قلمدادی سیاهکار مابانه را از خاتمی و رویکردش به خورد اجتماع بی تفاوت، دلزده، و بی انگیزه ی سال های اخیر ایران ما می دهد.

حتی چنانچه گمانه زنی های بدبینانه ی امروز قشر تحصیلکرده ی ما نسبت به خاتمی صحت داشته باشد و حتی اگر خاتمی را سوپاپ اطمینان نظام برای جلوگیری از انفجار دردهای نهفته ی عامه ی مردم ایران در نظر بگیریم، دولت خاتمی تفاوتی عظیم با دولت فعلی حاکم بر ایران دارد. دولت خاتمی نه در گذشته و نه در آینده قداستی کذایی برای اعضای کابینه ی خود دست و پا نکرده و نخواهد کرد. دولت خاتمی نه دولت امام زمان است و نه نامه انتصاب وزرایش ممهور به مهر فرشتگان.دولت خاتمی دولت چاه زنانه و مردانه در جمکران نیست و نخواهد بود. دولت خاتمی دولت تولید انرژی هسته ای با پیچ و مهره های کودک 16 ساله نخواهد بود. دولت خاتمی دولت وزارت دکترای دیپلمه ی سر نهاده به حکم شرع نیست. دولتی نیست که آبرو را از حماس و حزب ا... و چاوز و کاسترو گدایی کند. دولت خاتمی دولت شوهای تلویزیونی کیک زرد و ملوانان انگلیسی نیست و نیست و نیست....

به گمان من، گذر از دخمه ی تئوکراتیک فعلی جز از راه دموکراتیک ممکن نیست. در این راستا، حرکت به سوی خاتمی نه یک بازگشت به عقب، که تلاشی رو به جلو برای چلوگیری از انحطاط در خرافه گرایی و جهل است (1). تلاشی که خاتمی را گزینه ای آزموده برای اطمینان به حداقل ها قرار می دهد. از زبان محمد علی ابطحی این جمله را تکرار می کنم که هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی نمی توانست دولت خاتمی را روسفید کند و دلزدگی ها و آلام مردم ایران از انتهای تلخ ریاست خاتمی را پایان دهد. باور کنیم که خاتمی ژاندارک نیست ... خاتمی و دولتش اما می تواند بستری باشد برای بلند شدن ژاندارک ایران ...

خاتمیِ فردا، آری گفتن ماست به حداقل های لازمه برای برخورداری از یک جامعه ی دموکراتیک. مختصر کلام اینکه ... دیگر زمان زمان تحریم نیست....

نیما

1- باید یادی هم از نوید لطیفی عزیز کنم که مطلب شیوایی با همین مضمون در پویش دعوت از خاتمی داشت. مطلبی که شنیدن متواترش برای من هیچ وقت از شیرینی اش کم نمی کند

Sunday, February 08, 2009

Time for support

Khatami is back ... it is our turn now!

Everybody, everywhere, everything ....

-Nima