Saturday, May 17, 2008

آقا قرمزته اساسی

گل های بازی رو توی یوتیوب و اینور و انور دیدم. بالاخره پرسپولیس بعد از یه فصل جنجالی قهرمان شد.

آقا میلاد که نمی دونم می دونید یا نه اما شدیدا آبی هستش!

خلاصه که میلاد جون حالت چطوره؟! هاهاهاهاهاهاها

مردم شادی ندیده ی ما هم بعد از مدت ها دوباره ریختن تو خیابون. البته اون 70 درصد قرمز و می گم! در مورد اون 30 درصد آبی خیلی نظری ندارم که دیشب چی کار کردن! ;-)

به تیکه های فردوسی پور هم توی این ویدئو دقت کنید.

نیما





Tuesday, May 06, 2008

Friday, May 02, 2008

ما ز غفلت رهزنان را کاروان پنداشتیم

گاهی بد سرد می شود این روزگار بی مروت ...

گاهی اغیار هم هیزم آتشی می شوند که شعله هایش سرد می سوزند و سرمایش نفوذ می کند تا عمق استخوان...

ملالی نیست برادر،

من و تو لبخندزنان می گذریم،

روسیاهی اما، به ذغال خواهد ماند!

نیما


----------

پی نوشت: شهریار عزیز شعر بسیارزیبات از فریدون توللی برام بسیار جالب بود. لازمه دوستان و البته "نا دوستان" بخوننش، برای همین می ذارمش اینجا!

رفیق یک دله، غمخوارِ یار باید و نیست
فغان ! چها که درین روزگار باید و نیست

دگر فریب کُهن دوستان به هرزه مخور
که این شرابِ کُهن بی خُمار باید و نیست

فروختندم و ناقوسِ بس علاقه زدند
وزین فضاحتشان ننگ و عار باید و نیست

چراغِ تجربه افروز، زان که در بَرِ عقل
نشانِ بَدمنشان، آشکار باید و نیست

قرینِ حیرتم از چشمِ گرم باورِ خویش
که گاهِ شعبده، بینای کارِ باید و نیست

هنر نمودم و غافل شدم ز رنجِ حسود
که در حریمِ مَنَش اعتبار باید و نیست


کنون جفاکشِ پروردگانِ خویشتنم
که شرمشان بَرِ پروردگار باید و نیست

ادب نماند و فضیلت نماند و درد نماند
مدارِ نقدِ سخن، بَر عیار باید و نیست

مگر به زلفِ تو آویزم ای « امیدِ زوال !»
.که رشته های دگر، استوار باید و نیست