باورتون می شه؟ حداقل 50 صفحه دیگه از تز (رساله ی پایان دوره کارشناسی ارشد!) رو باید بنویسم … کلی کار دارم …. کلی فرم باید پر کنم، 1ماه دیگه بیشتر وقت ندارم ….. اون وقت کارم شده شنگولک بازی!
فیلم های آبگوشتی از persianhub دانلود کردن. ترش و شیرین، قصه های مجید، اخراجی ها، شنگول و منگول! یکی نیست بگه پسر جان آخه عقلت کجا رفته. بدتر اینکه تازه وقتی می رسم آخر داستان و فیلم تموم میشه می بینم که 2 ساعت از وقتم رفته پای گلزار. خدا روح فردین رو شاد کنه. لااقل اگه آخرش با دختره فرار می کرد برا خاطرش 2500 نفر رو می کشت. این داداشمون که همیشه هم از اولش بچه سوسوله و دخترا سرش دعوا می کنن. اینم شد فیلم آخه؟! خب بالاش بنویس برای خانوم های گروه سنی الف که بقیه تکلیف رو بدونن !! کاش یه ذره بازی بلد بود آخه. این پسره (دختره؟!) هوتن از این بهتر بازی می کنه!
******
چند وقت پیش پایین ساختمون ما دعوا شده بود. ساعت 3 صبح. منم که بین خواب و بیداری بودم یهو خوابم پرید و رفتم دم پنجره. دیدم جیغ و داده حسابی. هی با خودم گفتم زنگ بزنم به پلیس یا نزنم!! هی گفتم بابا بی خیال شاید شب تعطیله مست کردن. خلاصه 20 دقیقه نگاه کردم. بعد که دیگه فکر کنم همه همه رو کشتن دیدم که یه عده از خونه پریدن بیرون و یکی یکی رو هل می داد و خلاصه فهمیدم دعوا شده. دیگه عزم رو جزم کردم که زنگ بزنم.
با کلی ترس و لرز پیلس رو گرفتم و اخطار داد که صدام ضبط میشه. خانوم پلیش ظاهر شد و گفت چی شده و من گفتم که دعوا شده. هنوز حرفم تموم نشده بود که گفت تو آدرس فلان و بهمان؟! گفتم بله. گفت" تا حالا 10 یا 12 تا تلفن داشتیم! داریم میایم. اگه اجازه بدین من از شما مشخصات بگیرم که بعدا اگه شاهد خواستیم باهات تماس بگیریم." گفتم "بله بله حتما". گفت "سال تولدت رو بگو". منم که جو گرفته بودم که خیلی کار انسانی کردم و حسابی هم لهجه رو عمل کرده بودم و بین خواب و بیداری بودم گفتم 1992. (یعنی 15 سالم میشه). گفت ماشاا... صدات مردونه است ولی سنت برا شهادت دادن کافی نیست! گوشی رو بده به والدینت!
عجب!!!!! آقا داستانی داریم .... داستانی داریم.