اندر روایت است که خواجه! نیما ابن الحسین را جهت مطالبت علم، ولو بالصین(7)، ممارستی بسیار بودی، چونان که عرایض مطول به نگارش درآوردی و به مدارس توران (1) و کالجیری(2) و ونکاور(3) ارسال بنمودی و عاجزانه طلب اذن حضور بنمودی. خواجه را خیال خام بر آن بودی که عاقبت فیلسوفی (4) بگردی فاضل، که همانا فیلسوف بی فضل و عمل از زنبوری بی عسل به قدر دانه ی ارزنی بیش نبودی.
اندر هراس ایام بگذشتی، که پیشتر ممارست خواجه در ارسال دست نوشته از مکتب هکمتانه را به کرات حریفانِ سخیف مسدود نموده بودندی. فی الحال، "کهربا کبوتری(5)" از جانب مکتب ونکاور و به خط حکیم کنستانتینف (8) به خواجه رسیدی. در خصایص حکیم کنستانتینف آورده اند که پدرش را در قسطنطنیه قفل سازی پیشه بودی و حکیم در تبعیت از پدر قفل سازی پیشه گزیدی، لیک قفل ها را بر چرتکه ی مردمان بنهادی (6) و بدین طریق در ونکاور و پس از چندی در شرق و غرب شهره گشتی.
من السمت الخری، کهربا کبوتری از جانب بلاد کالجیری نزد خواجه آمدی که به واسط آن حکیم بارباسا (9) خواجه را به حضور طلبیده بودی. گویند که حکیم بارباسا را کنیه از قبایل ترسای جوار بحرالاسود بودی که پیشتر در توران به اکتساب نجوم و جبر می پرداختی و چون وی را علم شمارش به کمال رسیده بودی در مکتبخانه ی کالجیری سکنی گزیده و کرسی اوستادی برگزیده بودی.
خواجه، کما فی السابق، خبری از جانب تورانیان را انتظار می کشیدی که حکیم کنستانتینف وی را جهت مجلس بحثی در مکتب خویش فرابخواندی. خواجه لرزان راه مکتب در پیش گرفتی و چون بدان وادی رسیدی، مریدان حکیم، خواجه را بسان شغالی که اندر میان چند سگ گله گرفتار آمده باشد، بر باد طرح مسالت گرفتی. لیک خواجه را به هر فلاکت برهانی بودی برای هر مسالت. پس حکیم را، از شوق، اسنان بارز آمدی و خواجه را رضایت حکیم اطمینان حاصل بگشتی.
حکیم بارباسا را چون هراس هجرت خواجه به ونکاور اندر میان آمدی، فی الوقت خواجه را خطابه ای طویل بنگاشتی و بسی وعده ی زر و سیم پیش نهادی، غافل از اینکه خواجه را سنواتی پیش دندان عقل و دندان طمع با هم بدرد آمده بودی و خواجه را هر دو کشیدن لازم آمده بودی و لذا نه عقلی بهر وی مانده بودی و نه طمعی. دست نوشت حکیم بارباسا را مضمون چنین آورده اند:
Nima,
I normally don't do this, but in your case I would like to let you
know that I am willing to match any other offer you get for grad
school in terms of financial support, without any teaching requirements. Please keep that in mind.
خواجه با تعذیر و تملقی بسیار نامه ای کتابت بنمودی و عذر عدم حضور در مکتب حکیم بارباسا جستی و ناگزیر دل حکیم بس چرکین نمودی. از سوی دیگر حکیم کنستانتینف مشعوف از حضور خواجه بودی و خواجه سخت حیران که چگونه بودی که التماس وی، در آن زمان که در مکتب هکمتانه به سر می بردی، در هیچ یک از اینان نگرفتی و اینک ایشان را اشتیاق وافر بر حضور وی می باشدی.
القصه، خواجه را بخت به کمال آمدی و نامه ای از بهر حکیم کنستانتینف نگاشتی بدین قرار که خواجه همچنان در انتظار خبر از تورانیان بودی. خواجه را یوم البعد کهرباکبوتری از حکیم رسیدی که پنج کیسه زر بیش از آنچه پیشتر وعده داده بودی در پیش خواجه نهادی و خواجه را مبهوت بنمودی. لیک، حکیم خواجه را ملزم نمودی که پیش از پنج خروس خوان وی را از عزم خویش برگزیدن کرسی شاگردی مطلع بنمودی .... در زمان کتابت این خطوط 2 خروس خوان تا ضرب العجل خواجه باقی بودی و خواجه را موضع دندان عقل و طمع از دست رفته، بسی دردناک بگشته. خواجه را امید همفکری صحابه ی قریب و بعید می باشدی .....
(1) توران پس از چندی به "توران تو" و در نهایت به Toronto تغییر نام یافت
(2) کالجیری همان Calgary است و مکتب کالجیری همان University of Calgary
(3) ونکاور که از کنگاور آمده است شهریست که اجانب بعدها آن را ونکور نامیدند. مکتب ونکاور همان University of British Columbia می باشد.
(5) آورده اند که نخستین نسخه ی email از سوی ابوریحان بیرونی و با مالش کهربا به پرهای کبوتر نامه بر و ایجاد الکتریسیته ساکن حاصل شد. ابوریحان آن را کهرباکبوتر نامید.
Computer Security(6)
(7) چین
(9) Denilson Barbosa
12 comments:
خواجه گویا شما هم حیران بر آن سوالید که از قدیم الایام عوام و خواص را به تامل طلبیده و آن اینکه "علم بهتر است یا ثروت":D
kheili bahale!
daset dard nakone dadashi...
kheiliiiiiii alie man ke keif mikonam mikhoonam:)
moraghebe khodet bash
salam
eybaba bazam ke dir residam
:-s
in daneshgahe ma ham ba in vaze emtehana pedare maro daravord
chetori amoo nima?
kheyli chakerimmmmmmmmmmmmmm
manam az ina mikhaaaaaaaaam:((
manam mikham biam oonja...inja ro doos nadaraaaaaaaaaam:((
amooo nima darim team robocup tashkil midim
bayad komak koniaaaaaaaaa
kheyli mokhlesam
felan,,,
salam,har zaman ke dast be ghalam mibary , morghe khial ra be parvaz mikeshi, in chenin shiva va ziba baian mikoni rooz ha ra va shab ha ra ke dar talabe simorgh be si morgh miresi, delat shado sarfaraz bashi.B.H.
Ghashang bood khajeh! Mano to darin rabeteh telephoni sohbat kardimo tekrare mokararat az janebe man lazem nis. Movafagh bashi enshallah. ~Milad
baba ye joori benvis befahmim chi neveshti
سلام و درود باری تعالی بر آن شیخ واصل کانادایی.پیش از هر سخنی بر خود واجب میدانم از کرامات آن حضرت متعالی الدرجات کمال امتنان را در فرستادن مسیج کهربایی توسط استر مسنجر به همراه تشکرات کافیه و وافیه و عالیه به جا آورم. از اینکه شیخنا در نگارش خویشتن بر دستان خویش رنجش تحمیل نموده و اسرار بر ما گفته اند بیتاب گشته با "سماعی راست" یادی از سواری های کوته مدت بر مرکب دوو در محوطه مکتبخانه بوعلی را بر ذهنمان و ذکر " یا من یا او" بر وصف جمال کریمه اش که زبانزد عام و خاص بود بر لبانمان جاری ساختیم. باشد که مورد قبول درگه او قرار گیرد. چشمان منتظرمان بر دستان آن شیخ پرنده همچنان بماندست تا مطلبی نوشته و بر سبیل ارشاد در حق ما فرمایش کرامت کنند. و الحق الملک الققنوس العظیم.
Dorood bar khaje
ey kash shetaftegan be maavaraaottabie kollohom ajmain be ghadre andak majaali be nazde ma bargashte o be siyaghe ma sokhan be zaban mirandandi ta az on, lezati shegarf ra be jan micheshandandi.
khoday revale omoor ra be khaje chonan konaad ke hamaare bedin siyagh ebraaze hal o ahvalaat nomayad.
shad zi
خدایشان بیامرزاد صحابه را که یک دم غافل از حال خواجه نمی گردندی.
خواجه بس مسرور بگشتی که صحابه را هنر قلم زنی چندان فزونی یافتی که سخن در وصف کمالاتشان ناتمام آمدی.
نگارالملوک، خواجه بر لطف تان مسرور بگشتی. خواجه را دی با چراغ سعی وافی بر جستن برهانی کافی بر مسئلت مذکوره بودی. لیک خواجه را مایحصلی بر آن موجود مبودی.
نگارخاتون، آن مقام عالیه را نه بواسط علقه های سببی، بل ز بهر تعالی روح، جایگاهی بس رفیع در نزد خواجه بودی. همانا دعوت آن عالیه بر نگارش را خواجه اجابت جستی و در این مخمسه گرفتار آمدی و گریز ناگزیر بگشتی!
شیخ مسعودالمهیجون، زنهار که راه مکتب در پیش گیر که تو را هیچ از کهرباکفتربازی حاصل نگشتی. خواجه را جایگاهی رفیع برای آن شیخ در نظر بودی چونانچه از کبوتر و کبوتر باز المونثون بر حذر بودی!
حکیم الحکما، معلم الاولی، شیخ الشیوخ، افضل الرفقا: حاج حسین ابن سیف،
خواجه نمک پرورده بودی، لیک اندر مکتب درس، خواجه را در حافظه ی قلیل از آن حکیم باری تعالی به یاد بودی که فرموده بودندی: بقال را بر ماست خود ساخته جز تمجید نبودی!!
حکیمُ الفُضَلا، میلادُ الموُلِدُ الکَهرباخَرنده، خواجه را فرمایش آن بزرگوار بر اُذُن آویزه بگشتی. خواجه را مکاتبت ایشان در انتظار بودی.
رجل المیت، خواجه بر کهربامرکب عشق زین و کوپال همانا مهیا کرده بودی که به اشارتی به دیارت روانه کندی
اما دگر صحابه را دستار از چهره زدودن بایستی تا خواجه را به القاب ابراز امتنان میسر بگشتی. مع الحال بسی از لطف آن عزیزان مشعوف بگشتی
بدرود
salam amoo nima
hatman in kararo ke gofti mikona:d
آقا نيماي عزيز مي خواستم اجازه بگيرم كه قدري احساس صميميت كنم و بگويم نيما جان: اولا افرادي مانند كامو و صادق هدايت و امثالهم جان كنده اند تا نسل بشر را از مغلق نويسي نجات دهند. ثانيارابطه عقل و طمع بحث طولاني دارد و از كجا معلوم كه عاقلان طمعكارند شايد بي عقلان طمع بورزند. ثالثا دانشگاه بريتيش كلمبيا در سرتاسر جهان از اعتبار خاصي برخوردار است. رابعا من با نقاب يابي نقاب دوستت دارم.ٌ
شهریار عزیز
از لطفت ممنونم. در مورد مغلق نویسی، غرض بیشتر آوردن لبخندی به لب دوستان است. وگرنه خامی جملات من بر کسی پوشیده نیست.
ضمن اینکه این چند خط بیشتر گزارشی است از روزمرگی هایی که شاید برای بعضی دوستان جالب باشد. اما برای اینکه فاصله ای بین خودم و آنچه می نویسم ایجاد کنم، این سبک را دوست دارم.
اما آخر اینکه، خواهرم این صیغه از نوشتن را دوست دارد. سفارش هایش را باید اجابت کرد.
از طعم صمیمی نوشته ات لذت بردم دوست من. شاد باشی
Post a Comment