Sunday, July 08, 2007

میلادی دوباره

پیر شده ایم جوان
انگاری همین دیروز بود که شروع کردیم رسم زیبای رفاقت را
انگاری همین دیروز بود که با هزاران امید
تا خود سپیده دم
سخن از فردا میگفتیم
نقشه میکشیدیم
میخندیدیم
نمیخوابیدیم!

آری
تو گویی همین دیروز بود
که باهم عزم سفر کردیم
قسم خوردیم
وداع کردیم!

اما حیف ! که چرخ زمان را مجال درنگی نیس
چهرهامان را
نشانی از طراوت دیروز باقی نیس

ولیکن چه باک؟
رفاقتها که پا بر جاست
قسمهامان همه صادق
و دلهامان گره خوردس

زمین گر جنس مرگ است و
زمان از جنس اهریمن
ملالی نیس ما را چون
رفاقت جنس میلاد است


تولدت مبارک
میلاد





6 comments:

Nima said...

داش میلاد عزیز،

با اینکه الان خیلی سرم شلوغه اما دلم نیومد این چند خط رو ننویسم.

خیلی حرفه که آدم بیاد و توی وبلاگ خودش ذوق زده بشه! خیلی خیلی خیلی ممنون. هم برای شعر، هم برای کیک، هم برای بوی خوش صمیمیتی که توی نوشتت هست.

بیشتر از هر چیز از این خوشحالم که دوستی مثه تو دارم، بعدش هم از اینکه با هم توی این وبلاگ می نویسیم.

واقعا انتظار نداشتم و تو مثه همیشه کارت درسته رفیق.

دستت طلا،
نیما

Anonymous said...

salam

hajagha tavalodet mobarak

harja ke hasti
salamat o shad o
khoob bashi.

Anonymous said...

سلام
تولدت مبارك
نازگل

A simple child said...

تولد نازنینت مبارک نیمای عزیز . بهترینها رو برات آرزو دارم .
میبینمت زود.

Anonymous said...

salam amoo nimaaaaaaaaaaaa:x
chakeraaaaaaam
ishalla harchi doos dari az khoda omr begiri
hamishe va hameja shad bashi
dooset daram...

Anonymous said...

chera neminevisi?