Monday, February 09, 2009

Khatami, lipstick on a pitbull?

بازگشت خاتمی به صحنه ی سیاست ایران بازگشتی نسبتا جنجالی بوده است. بازگشتی که حامیان و موافقانش را در جریان کولاک پر هیجان رقابت های سیاسی قرار داده و در مقابل مخالفانش را ترغیب به تکرار عباراتی سرد و نه چندان ناآشنا از سالهای 76 و 80. اما آنچه باعث شد من گذری بر تفکرات و عقاید دست و پا شکسته خودم از فضای سیاسی ایران بزنم (اطلاعاتی که نسبت به سال های بودنم در ایران به مراتب تقلیل پیدا کرده) شنیدن مناظرات شیرین و گاها پر هیاهوی دوستانم در چند روز گذشته و در گوشه و کنار دیوارهای زندگی دانشجویی بوده است. دوستانی که نمایندگان قشر فرهیخته ی ایران سالهای خاتمی و احمدی نژاد هستند، سال های گذار، سالهایی از دلبستگی های آتشین تا دلگسستگی های خاموش. دوست ندارم نام روشنفکری بر بحث های این روزهای دوستانم بگذارم که به گمان من واژه ی روشنفکردر فضای امروزی ایران واژه ای لوث و تی پا خورده شده برای تسخیف عقاید تحول گرا ...

به هر حال این چند خط با هر نامی که در ذهن خواننده شکل بگیرد، تلاشی کوچک است در راستای پاسخ به آنچه حرکت به سوی خاتمی را فریب خوردگی و قرار گرفتن در سناریوی از پیش کارگردانی شده ی نظام می داند. تلاشی در پاسخ به سنجش خاتمی و تفکراتش با سنگ بدبینی به نظام کنونی، تفکری که قلمدادی سیاهکار مابانه را از خاتمی و رویکردش به خورد اجتماع بی تفاوت، دلزده، و بی انگیزه ی سال های اخیر ایران ما می دهد.

حتی چنانچه گمانه زنی های بدبینانه ی امروز قشر تحصیلکرده ی ما نسبت به خاتمی صحت داشته باشد و حتی اگر خاتمی را سوپاپ اطمینان نظام برای جلوگیری از انفجار دردهای نهفته ی عامه ی مردم ایران در نظر بگیریم، دولت خاتمی تفاوتی عظیم با دولت فعلی حاکم بر ایران دارد. دولت خاتمی نه در گذشته و نه در آینده قداستی کذایی برای اعضای کابینه ی خود دست و پا نکرده و نخواهد کرد. دولت خاتمی نه دولت امام زمان است و نه نامه انتصاب وزرایش ممهور به مهر فرشتگان.دولت خاتمی دولت چاه زنانه و مردانه در جمکران نیست و نخواهد بود. دولت خاتمی دولت تولید انرژی هسته ای با پیچ و مهره های کودک 16 ساله نخواهد بود. دولت خاتمی دولت وزارت دکترای دیپلمه ی سر نهاده به حکم شرع نیست. دولتی نیست که آبرو را از حماس و حزب ا... و چاوز و کاسترو گدایی کند. دولت خاتمی دولت شوهای تلویزیونی کیک زرد و ملوانان انگلیسی نیست و نیست و نیست....

به گمان من، گذر از دخمه ی تئوکراتیک فعلی جز از راه دموکراتیک ممکن نیست. در این راستا، حرکت به سوی خاتمی نه یک بازگشت به عقب، که تلاشی رو به جلو برای چلوگیری از انحطاط در خرافه گرایی و جهل است (1). تلاشی که خاتمی را گزینه ای آزموده برای اطمینان به حداقل ها قرار می دهد. از زبان محمد علی ابطحی این جمله را تکرار می کنم که هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی نمی توانست دولت خاتمی را روسفید کند و دلزدگی ها و آلام مردم ایران از انتهای تلخ ریاست خاتمی را پایان دهد. باور کنیم که خاتمی ژاندارک نیست ... خاتمی و دولتش اما می تواند بستری باشد برای بلند شدن ژاندارک ایران ...

خاتمیِ فردا، آری گفتن ماست به حداقل های لازمه برای برخورداری از یک جامعه ی دموکراتیک. مختصر کلام اینکه ... دیگر زمان زمان تحریم نیست....

نیما

1- باید یادی هم از نوید لطیفی عزیز کنم که مطلب شیوایی با همین مضمون در پویش دعوت از خاتمی داشت. مطلبی که شنیدن متواترش برای من هیچ وقت از شیرینی اش کم نمی کند

7 comments:

Milad said...

Not entirely agree. The "Master of Puppets" is someone else.

Anonymous said...

:D baba che fazaye daghi dorost kardi vase entekhabat....darzemn engari keyboardet dorost shode:d

Anonymous said...

سلام بر نیمای عزیز.

به بازی وبلاگی "سه پرسش از خاتمی" دعوت ات می کنم. توی بلاگ ام توضیحات رو نوشتم اما خلاصه اش اینه که سه تا سوال که می تونن انتقادی از عملکرد گذشته یا سوال از برنامه های آینده ی خاتمی باشن رو بپرس و 5 تا از دوستات رو دعوت کن به این بازی.

راستی شما رو علی درویش به من معرفی کرد (از بچه های همدان که توی روباتیک با شما آشنا شده)

Anonymous said...

آدرس وبلاگم رو یادم رفت بگم:

http://gamasgamas.blogfa.com

Anonymous said...

salam...khooobi nima jan?
chekhabara?
baz ke kampeyda shodi...
agha projeye finalamo daram ta'in mikonam...ostademooon ye proje pishnehad dade behem...E-noise:D...ye damaghe kooochooloo vase robote:D
nazaret chie?;)

Nima said...

noise ya nose masuod jan?

Anonymous said...

و دولتی نیست که برای دوستی باهاش زنبیل تو صف بذارن؟!!!

------------
ولی دوست دارم هم خودم هم همه دوستام که رای می دن، حافظه شون کار کنه. نه امید بی خودی، نه توقع بی جا و نه حتی فراموش کردن اشتباههای بزرگ گذشته پیش نیاد! با علم به اینکه چه پیشینه ای داره این آقا، رای بدیم و آرزو کنیم اشتباهها ها پیش نیاد. تردیدها، محکم و راسخ بشن.


کلا به زبون ما آدمهای عامه: ایران بتونه جای بهتری بشه برای زندگی. از ایرانی که الان مردمش همه دق نان دارن و آمار وحشتناک پرخاشگری و تشنج و استرس و خفقان و عدم امنیت اجتماعی و جانی و روانی همه جا رو بلعیده، نمی خواد بهشت بسازه. زمان و مکان و امکانات محدود مطمئنا اجازه رفع همه اینا رو نمی ده. ولی فقط یه خورده بهبود کافیه! فقط یه خورده!