عرض کنم که، الان که دارم این پست رو می نویسم ساعت 4:25 صبح روز شنبه است و من بالاخره قسمت مهمی از پروژه ای رو که داشتم روش کار می کردم تموم کردم.
در واقع چشام به سختی باز می شن و خیلی هم خسته هستم. اما این که این برنامه کار کرد کلی خوشحالم کرد. چند دقیقه پیش که روی تختم دراز کشیده بودم عکس زیرو از میزم گرفتم. همینطوری یهو تصمیم گرفتم بذارمش اینجا. یه بلوتوث و سنکرون کردن لپ تاپ با گوشی موبایل و ... اینم عکس .... واقعا آدم باید چقدر حس و حال داشته باشه که از این کارا بکنه نصفه شبی! می بینید تو رو خدا؟!
راستی کسی می تونه 10 تا شیئ روی میز من بشماره؟ جایزه میدم به برنده ها :-) (میز و صندلی خدایی خیلی تابلو هستن و حساب نمی شن! لپ تاپ رو هم که خودم گفتم.) خلاقیت نشون بدین!
خوب باشین،
نیما
در واقع چشام به سختی باز می شن و خیلی هم خسته هستم. اما این که این برنامه کار کرد کلی خوشحالم کرد. چند دقیقه پیش که روی تختم دراز کشیده بودم عکس زیرو از میزم گرفتم. همینطوری یهو تصمیم گرفتم بذارمش اینجا. یه بلوتوث و سنکرون کردن لپ تاپ با گوشی موبایل و ... اینم عکس .... واقعا آدم باید چقدر حس و حال داشته باشه که از این کارا بکنه نصفه شبی! می بینید تو رو خدا؟!
راستی کسی می تونه 10 تا شیئ روی میز من بشماره؟ جایزه میدم به برنده ها :-) (میز و صندلی خدایی خیلی تابلو هستن و حساب نمی شن! لپ تاپ رو هم که خودم گفتم.) خلاقیت نشون بدین!
خوب باشین،
نیما